الان بچه هه ۷ ساله تخت دو نفره داره.
زمان ما، میذاشتن ما رو پاهاشون به حالت سانتریفوژ اینقد تکون میدادن تا پلاسمای خونمون جدا میشد میخوابیدیم

 

 

اﺳﺘﺎﺩ ﻣﯿﮕﻪ ﭼﺮﺍ ﺳﻤﺖ ﺭﺍﺳﺖ ﮐﻼﺱ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺷﻠﻮﻍ ﺗﺮ ﺍﺯ ﺳﻤﺘﻪ ﭼﭙﻪ ! ؟
ﮔﻔﺘﯿﻢ : ﭼﻮﻥ ﻭﺍﯾﺮﻟﺲ ﺍﯾﻨﻮﺭ ﺑﻬﺘﺮ ﺁﻧﺘﻦ ﻣﯿﺪﻩ !!!!!!
ﺩﭼﺎﺭ ﯾﺎﺱ ﻓﻠﺴﻔﯽ ﺷﺪ ﺑﯿﭽﺎﺭﻩ

 

 

نکات ظریف پنهان کاری:
اگه رو فرش یه پارچ آب ریختین:در کمال خونسردی یه بالش بزارین روش تا خودش خشک شه
نمک ریختین؟ دیگه خودتون میدونین که! با دست بزنین پخش وپلا شه
فلفل ریختین؟ چون بو میده، اول دو لیوان آب بریزین، بعد یه بالش بزارین روش!

 

 

بچه بودم،
بابام منو برده بود مسجد، امام جماعت هم پير بود آروم آروم نماز ميخوند،
منم حوصه ام سر رفته بود پا شدم رفتم بالاي منبر ميکروفونو ورداشتم، شروع کردم به خوندن شعراي مهد کودکمون،
کل مسجد داشتن همراه با لبخند مليحي به نمازشون ادامه ميدادن ...
يهو ديدم بابا نمازو ول کرده اينهو پلنگ گرسنه داره مياد سمتم، منم که به شدت احساس خطر ميکردم فرارو به قرار ترجيح دادم و بابا بدو من بدو،
منم که ريزه ميزه بودم از بين نماز گزارا سريع رد ميشدم و داد ميزدم : کمک اين ميخواد منو بزنه !! چند نفر که اصن افتاده بودن کف مسجد ريسه ميرفتن، بقيه هم در حال ذوق کردن بودن، اين ماراتون حتي تو تامو جري هم بي سابقه بود تا اينکه بابام منو گرفتو تا ميخوردم منو زد

 

 

یه تریپی شاعرا دارن که میگن :
زیر بارون گریه کردم تا تو اشکامو نبینی
من موندم این که اینقدر تلاش کرده که نبینه چرا خودشو لو میده ؟
راستي
چه کسی خواست من و تو ما نشویم؟
خدایی دمش گرم نجاتم داد !

 

 

دختره تو پروفایلش نوشته دوست داشتم اگر قرار بود شی باشم، قلم می شدم.
اگر قرار بود حیوان می شدم عقاب می شدم. اگر قرار بود حس می شدم، محبت می شدم…
بش گفتم اگه قرار بود آدم میشدی چی میشدی؟؟؟
کلی بد و بیراه بم گفت

 

 

بــابــام اس فــرسـتاده: هــلـو، ســاعت 7 دم در حــاضر بــاش مــیـام دنـبالـت!!!
مــنــم فــکـر کـردم ازش عــاتـو گــرفـتم جــو گـرفـت جواب دادم: بــاشـه شــفـتـالـوی مـن ,مـانـتـو خـوشـگـلمـو میـپـوشـم مـیـام عـجـیـجـم!!!
بــعد بـابـام جـواب داد: اسـکـلِ بیــشــعـور, هـلـو یـعـنی سـلام ,عــاخـه تـو کـی میخوای آدم شی ؟؟؟20 سالت شد آدم نشدی,مــن چـه گـنـاهـی کـردم کـه تو دخترمی؟؟؟

 

 

تلویزیون داره میگه :
جوونا باید مسیر زندگیشونو مشخص کنن تا موفق بشن ...
یهو بابام برگشته میگه :
مسیرشون مشخصه دیگه ...
اینترنت ..آشپزخونه...
اینترنت...دستشویی...
اینترنت...تخت خواب